جدول جو
جدول جو

معنی عاجز گردیدن - جستجوی لغت در جدول جو

عاجز گردیدن
ناتوان شدن، درماندن، کنایه از خسته شدن، به ستوه آمدن، عاجز شدن
تصویری از عاجز گردیدن
تصویر عاجز گردیدن
فرهنگ فارسی عمید
عاجز گردیدن
ناتوان شدن ضعیف گشتن، فرو ماندن خسته شدن، علیل شدن بیمار گشتن
تصویری از عاجز گردیدن
تصویر عاجز گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

خلاص شدن نجات یافتن رستگار گشتن، به کام دل رسیدن، دست یافتن، استنباط کردن، غلبه کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از واجب گردیدن
تصویر واجب گردیدن
بایستن بایسته گردیدن لازم شدن فرض گردیدن
فرهنگ لغت هوشیار